حكايت هاي كوتاه آموزنده
روزي روزگاري

زنش آن راجابه جاكرده بود

مردازخانه بيرون رفت ودوباره همسايه اش رازيرنظرگرفت ودريافت كه اومثل يك آدم شريف راه مي رود

حرف مي زند ورفتارمي كند.

.

.

.

 

انشاءا...

 سخصي مقداري پول فراهم كرده بود وبراي خريدماشين راهي بازارشد

در راه دوستش اورا ديد وپرسيد:كجامي روي؟

آن شخص درجواب دوستش گفت:مي خواهم به بازار بروم وماشيني بخرم

دوستش گفت:بگوانشاءا...

آن شخص گفت:انشاءا... براي چه؟

پول دركيسه وماشين دربازار فراوان است اين راگفت وراهي بازارشد

اتفاقا در راه دزدي به اوزد وتمام پولش را ربود.

دربرگشت به همان دوستش برخورد.

دوستش پرسيد:ماشين خريدي

آن شخص گفت: دزدپول هايم رابرد انشاءا... وحالا به منزل برمي گردم

انشاءا...


براي ديدن ادامه مطلب روي ادامه مطلب كليك كنيد

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:دزد_انشاءا,,,, :: 19:40 :: نويسنده : سيامك كچلانلو

درباره وبلاگ

سلام به وبلاگ من خوش آمديد در طي دوران فعاليت تلاش خواهيم كرد كه بروزترين ومفيد ترين مطالب را در اختيار شما قرار دهم.
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روزي روزگاري و آدرس siyamak2024.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 22939
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1